شیدا، ششمین فیلم سینمایی کمال تبریزی است. تبریزی در این فیلم سینمایی، یک داستان عاشقانه را با شکلی متفاوت روایت کرده است. شیدا فاطمی (لیلا حاتمی) و مادرش (زهرا سعیدی) به یک مراسم عروسی میروند. شیدا در حال بهت و ناباوری است. در محل برگزاری مراسم، شیدا با شنیدن نام داماد (فرهاد) بیاختیار خود را روی صندلی رها میکند. دوربین طی چند فلش بک به گذشته ماجرا را روایت میکند: فرهاد هرندی (با بازی پارسا پیروزفر)، پسر منحصر به فرد خانوادهای مرفه، در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق مشمول سربازی شدهاست. پدرش (بهزاد فراهانی) با تلاش فراوان او را به پادگانی امن و حاشیهای منتقل میکند تا از خط مقدم دور بماند. اما فرهاد پس از پایان دوره آموزشی، بدون اطلاع خانواده، داوطلب پست پیامرسانی میشود که مستلزم رفت و آمدهای فراوان به خط مقدم است. او در یکی از این رفت و آمدها از ناحیه دست، چشم و سینه مجروح میشود و در بیمارستانی جنگی بستری میشود. در بیمارستان، پرستاری به نام شیدا فاطمی به سفارش مجروحی به نام رضا امانی (محمدرضا شریفی نیا) برای تسکین درد شدید فرهاد، برایش قرآن میخواند. قرائت شیدا ساده و بدون رعایت اصول ترتیل است با این حال درد فرهاد را تسکین میدهد. فرهاد که چشمهایش به دلیل جراحت بستهاند، به مرور به شیدا دل میبازد و برای باز شدن پانسمان چشمهایش و دیدن او لحظهشماری میکند. فرهاد عشقش را از طریق یادداشتی در صفحهٔ اول قرآنش به شیدا اعتراف میکند و از او میخواهد که اگر احساس مشابهی دارد، قرآن را به یادگار بردارد. سکانسهایی از این فیلم سینمایی را در «تابناک» تماشا میکنید.